چرا باید انصراف داد؟
شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۰۵ ق.ظ
هادی حقشناس
هنگامیکه بودجه دولت در سه سال گذشته را مورد بررسی قرار میدهیم، ملاحظه میشود که از سال 1389 تا 1392 همواره یارانه ثابت بوده ولی هم بودجه جاری و هم بودجه عمرانی و در مجموع بودجه عمومی کشور افزایش یافته است. بنابراین نسبت حجم یارانهها به بودجه کل کشور در حال کاهش است. به عبارت دیگر 40 هزار میلیارد تومان یارانه در سال 90 قدرت خرید بیشتری نسبت به 40 هزار میلیارد تومان کل یارانهها در سال 93 داشته است.لذا طبق روال طبیعی و با توجه به اینکه اقتصاد ایران دارای تورم دورقمی است، ارزش یارانهها در حال کاهش یافتن است، اما طبیعی است که در زمانی که بحث یارانههای نقدی در اقتصاد ایران مطرح شد سهم بودجه عمرانی یا تملک دارایی کمتر شده، به طوری که در سال 92 تا اواخر سال میزان تخصیص در پایینترین حد خود قرار گرفت. بنابراین نکته مهم این است که قبل از سال 89 به طور پنهان یارانه پرداخت میکردیم اما امروز یارانه بخشی به صورت آشکار و بخشی به صورت پنهان پرداخت میشود. نکته مهم این است که هنوز به قیمت تمام شده حاملهای انرژی نرسیدهایم و نکته مهمتر اینکه پولی که باید صرف زیرساختهای کشور شود در واقعیت کمتر از پول پرداختی به یارانههاست. نکته مهم اینجاست که در هیچ یک از سنوات گذشته پولی که بین مردم به نام یارانه توزیع شده است از محل دریافت افزایش قیمت حاملهای انرژی نبود، بلکه به دلیل اینکه مقدار دریافتی از محل افزایش قیمت این حاملها در طول یک سال حدود 28 هزار میلیارد تومان بود و برای اینکه این عدد به رقم 42 هزار میلیارد برسد، دولت 14 هزار میلیارد تومان را از سایر منابع و به خصوص استقراض تامین کرد، تا به مردم پرداخت شود، که همه اینها منجر به تورم شد.با توجه به این نکات، طبیعی است که انتظار از دولت یازدهم این باشد تا اقتصاد ایران را که در چند سال گذشته از ریل خارج شده بود مجددا به ریل اصلی خود باز گرداند. یکی از همین موارد موضوع یارانههاست؛ اجرای فاز دومی که با تبلیغات گستردهیی به منظور سوق دادن مردم به انصراف داوطلبانه از دریافت آن در صورت تمکن مالی همراه شده است. حال اگر مردم به طور داوطلبانه انصراف ندهند طبیعی است که در یک بازه زمانی ارزش یارانهها کمتر خواهد شد و طبیعتا پولی که قرار است صرف زیرساختها و تکمیل پروژههای عمرانی نیمهتمام شود، کمتر خواهد شد. اما اگر این انصراف به طور داوطلبانه صورت بگیرد و این پول به معنی واقعی صرف اتمام پروژههای نیمهکاره و بخش تولیدی کشور شده یا در بخش سلامت کشور هزینه شود، انتظار میرود تورمی که از اواسط سال گذشته شیب نزولی آن شروع شده در سال جاری نیز همچنان ادامه یابد تا در کنار آن شاهد افزایش اشتغال یا کاهش نرخ بیکاری و مجددا شاهد رونق در اقتصاد ایران باشیم.اگر بخواهیم فاز دوم هدفمندی یارانهها را در چند جمله ارزیابی کنیم میتوان گفت که اولا پرداخت یارانه به شیوه گذشته به ضرر خود مردم است چون منجر به افزایش تورم خواهد شد. دوما منجر به کند شدن اجرای پروژههای نیمهکاره کشور و تولید میشود و در نهایت منجر به این میشود که دولت نتواند نرخ بیکاری را کاهش دهد. گرچه به دهکهای بالای درآمدی جامعه توصیه میکنم که از دریافت یارانه نقدی خودداری کنند اما پیشنهادم به دهکهای پایین درآمدی این نیست که انصراف دهند، به خصوص کسانی که تحت پوشش نهادهای امدادی و حمایتی قرار دارند و خانوارهایی که دارای دو یا چند بیکار در خانه هستند و طبیعی است که نمیتوان آنها را به انصراف توصیه کرد. در اینگونه خانوارها یارانهها حداقل نیاز را تامین میکند و اگر یارانهها را دریافت نکنند، ممکن است که دهکهای پایین درآمدی از خط فقر پایینتر هم بروند. اما دهکهایی که دارای درآمدهای کافی هستند به خصوص آنهایی که درآمدهایشان وابسته به بازار است بهگونهیی که درآمدشان متناسب با تورم افزایش مییابد و نسبت این مقدار از دریافت یارانهها در برابر درآمدهای آنها بسیار ناچیز است. طبیعی است که به این دست از افراد توصیه میشود که انصراف خود را اعلام کرده تا از این طریق کمک شایانی به تولید و اقتصاد کشور کنند و سهم بسزایی در بازگشت اقتصاد کشور به جایگاه واقعی خود داشته باشند. |
۹۳/۰۱/۲۳