دفتر خـدمـات الکترونیکی ساتا شعبه پــاکــدشــــت و منطقه پارچیـن

آدرس: شهرستان پاکدشت - بزرگراه امام رضـــــــا(ع)- میدان مادر- پاساژپارسیــــــــان ط دوم واحد 14-تلفن 021/36016404

دفتر خـدمـات الکترونیکی ساتا شعبه پــاکــدشــــت و منطقه پارچیـن

آدرس: شهرستان پاکدشت - بزرگراه امام رضـــــــا(ع)- میدان مادر- پاساژپارسیــــــــان ط دوم واحد 14-تلفن 021/36016404

هیچ پناهی جز او نیست

پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۴۵ ب.ظ

 
در وصایای حضرت علی(علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه‌السلام) در قسمتی از خطبه‌ای در نهج البلاغه می‌خوانیم: « بدان، که تو را رخصت دعا و تضمین اجابت دعا از مقامی صادر باشد که خزانه‌های آسمان‌ها و زمین را یکجا در اختیار دارد، هم اوست که فرمانت داده است که بخواهی تا ببخشاید. و طلب رحمت کنی تا بنوازد بی آنکه در میان خود و تو دربانی بگذارد( حجابی باشد)که برتو دربندد، یا تو را در جست‌وجوی واسطه ای برای دیدارش ناگزیر کند. چون بد کنی راه توبه را بر تو نبندد و ... ادب اقتضای همین معنا را می‌کند تا او اجازه بدهد و من بخواهم از او( دعا کنم). آن موجودی که تمام قدرت ملکوت در دست اوست اجازه درخواست داده و خودش هم متکفل شده است که اجابت کند. هیچ چیزی را او بین خودش و تو قرار نداده یعنی خدابین خودش و من و تو هیچ مانعی قرار نداده است. ممکن است من مانعی سر راه بگذارم اما او مانعی نگذاشته که این مانع مسئله مهمی است و به آنها خواهیم پرداخت. ما چیزی قوی‌تر و برنده‌تر از دعا نداریم و اگر اسلحه‌ای برنده‌تر از دعا بود به دست انبیاء(علیه السلام) سپرده می‌شد چون آنها به کمال معنوی رسیده بودند و اگر وسیله ای نافذ‌تر از دعا بود در اختیار آنها قرار می‌گرفت.  امام رضا(علیه السلام) فرمود: « اسلحه انبیاء(علیه السلام)دعا بود». تمام معجزاتی که از انبیاء صادر شد به وسیله دعا بود. تمام کراماتی که از اولیاء صادر شده از دعا بود و با دعا حضرت عیسی(علیه السلام) مرده را زنده می‌کرد. اجابت دعا بستگی به یک حالت خضوع و حضور قلبی دارد و در خواست حقیقی از عبد صادر نمی‌شود مگر اینکه ادراک کند دلش آن عظمت را و حالت خضوع پیدا کند و این حالت مربوط به معرفت عبد است که نسبت به رب چه مقدار شناخت دارد بنده از پروردگارش. لذا درجات بُرد دعاها بر محور شناخت‌های داعی از مدعو است و لذا اهل معرفت در رابطه با شروط دعا دسته بندی می‌کنند و می‌فرمایند:  یک دسته از شروط دعا شروط عقلی است و دسته دوم شروط نقلی است. دسته سوم، هم شروط عقلی است هم نقلی و آن را که از شروط عقلی می‌دانند مسئله معرفت است و شناخت که چه مقدار معرفت داشته باشیم تا بُرد دعا بر همان محور باشد. و فرق می‌کند دعایی را که ولی الله الاعظم بکند یا من«یا الله» او با «یا الله» من فرق می‌کند. او با یک. «یا الله» می‌تواند کن فیکون کند واین براثر شناخت و معرفت بالای اوست و لذا می‌فرماید سلاح انبیاء(علیه‌السلام) دعاست و معجزات انبیاء از همین دعا بوده است. وقتی ما می‌بینیم که معرفت و چنین شعوری را نداریم که دعا کنیم لذا به آنها متوسل می‌شویم که آنها برای ما دعا کنند، چون ذره‌ای از معرفت آنها را نتوانیم دانست مگر اولیاء الله و بزرگانی که براثر تقوا به معرفتی برسند. شرط عقلی: در تعریف معرفت عبد نسبت به رب( در قالب غیر اصطلاحی) انسان اگر چیزی را از کسی بخواهد باید بداند که شخص توان انجام آن را دارد واگر نتواند اصلا تقاضا درست نیست. در رابطه با خداوند هم همین طور است. وقتی صحیح است که پروردگار را قادر بداند. شرط یک: اولین شرط عقلی در دعا این است که پروردگارت را قادر بدانی، معرفت به قدرت و توان او را داشته باشی والا اصلا معنی ندارد مطالبه کردن، حتی اگر شک در قدرت او هم داشته باشی به درد نمی‌خورد. یک دسته از دعاهای ما حقیقی نیست و مثلا می‌نشینیم دعای توسل می‌خوانیم، چون شرط را نداریم وقت تلف کنی است. این دعا نیست و داریم می‌رسیم به آنجا که چرا دعا مستجاب نمی‌شود! اشکال از خود ماست. واقعا بگو لاحول و لاقوه الابالله هیچ نیرویی جز نیروی او و پناهی جز او نیست. پس در قالب اصلاح معرفت عبد است نسبت به قدرت رب(اولین شرط عقلی). شرط دوم: مسئله این است که علم داشته باشیم که آنچه را طلب می‌کنیم او عطا می‌کند. چون ممکن است کسی کاری از دستش برآید، بتواند گرهی را باز کند ولی نمی دانم انجام می‌دهد یا نه و اسم آن را می‌گذاریم بُخل در اجابت یعنی بخیل است، می‌تواند ولی انجام نمی دهد. در اینجا باید اعتقاد داشت که خداوند بخیل نیست. پس همین که اذن داد به بنده‌اش که دعا کن یعنی جوابت را می‌دهم. اذن در دعا یعنی اجابت دعا و این همان است که در قرآن می‌فرماید: «ادعونی استجب لکم» اجابت در دل ادعونی است. امیر المومنین(علیه السلام) در ادامه خطبه در نهج‌البلاغه به فرزندش امام حسن(علیه السلام) می‌فرماید: «بدان، آن که ملکوت دنیا و آخرت در دست اوست گفت طلب کن، قدرت دارد، بخیل نیست و اذن داده است که طلب کن.» امام علی(علیه السلام) به فرزندش می‌فرماید که خداوند می‌گوید همین که به تو اذن دادم که از من بخواهی، اجابت می‌کنم( یعنی کلید خواسته هایت را در دست خودت می‌دهم و برو هر چه دلت می‌خواهد بردار.) تمام کلید خزائن را به دست خودت داده یعنی برو داخل انبار هرچه می‌خواهی ببر، پس هرگز مباد که درنگ در پاسخ دعا نا امیدت کند. باید دید اشکال کار ما کجاست؟ یا قادرش نمی‌بینیم یا خدای ناکرده او را بخیل می‌دانیم! امام خمینی (ره) فرمودند: با دلی آرام و قلبی مطمئن.... پس اشکال ما در عدم وثوق است. اگر اعتماد کنیم همه چیز درست می‌شود. از نظر اصطلاحی در باب رذایل اخلاقی تعریف می‌کنند بخل این است که انسان چیزی در اختیار داشته باشد و به آن احتیاج ندارد و به غیر که از او طلب کند ندهد و اگر مورد احتیاج خودش باشد و بدهد، ایثار است و گفتیم خداوند بخیل نیست و بخل در باب رذایل یک نوع احتیاج است و خداوند محتاج نیست و غنی مطلق است و بی نیاز مطلق و غنای او بالغیر نیست بلکه ذاتی است. قدرت خداوند تنها این نیست که می‌تواند بلکه یک مطلب اضافی دارد که آن ، این است که انحصار قدرت در دست خداست.   
۹۳/۱۱/۰۹
امیر هوشنگ شمسائی