دفتر خـدمـات الکترونیکی ساتا شعبه پــاکــدشــــت و منطقه پارچیـن

آدرس: شهرستان پاکدشت - بزرگراه امام رضـــــــا(ع)- میدان مادر- پاساژپارسیــــــــان ط دوم واحد 14-تلفن 021/36016404

دفتر خـدمـات الکترونیکی ساتا شعبه پــاکــدشــــت و منطقه پارچیـن

آدرس: شهرستان پاکدشت - بزرگراه امام رضـــــــا(ع)- میدان مادر- پاساژپارسیــــــــان ط دوم واحد 14-تلفن 021/36016404

لیالی قدر

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۳ ق.ظ
رفتارشناسی امام علی (ع)








امام موسی صدر: در زندگی امام (ع) اموری ناهمگون و متضاد دیده می‌شود: می‌بینیم با دشمنان خدا سرسخت و درشت‌خوست و با دوستان خدا و ستم‌دیدگان، مهربان و نرم‌خو. امام در برابر کودکی یتیم و بیوه‌زنی ناتوان، به خود می‌لرزد. امام مقداری غذا برمی‌دارد و به خانه آن بیوه‌زن که شوهرش در جنگ صفین کشته شده بود، می‌رود و کودکانش را سرگرم می‌کند تا آن زن داغدار بتواند برای فرزندانش غذایی آماده کند. امام تنور را برمی‌افروزد و چهره خود را در برابر آتش آن می‌گیرد و می‌گوید: «بچش‌ای ابوالحسن، این‌ جزای‌ کسی است‌ که‌ حقوق‌ یتیمان را ضایع‌ کند. » آن قدرت و شکوه و جبروت در برابر دشمنان خدا کجا و این ناتوانی در برابر یتیمان و نیازمندان کجا؟ در برابر ستمگران او را نیرومند و مغرور می‌بینیم، ولی وقتی شب فرا می‌رسد، در برابر خداوند همچون بیمار به خود می‌پیچد و همچون مصیبت‌زده می‌گرید. ایـن دوگانگی و تضاد را که در همه عـرصه‌های زنـدگی امام به چشم می‌خورد، چطور می‌توان تفسیر کرد؟ بخشندگی، در برخورد امام با برادرش عقیل به طرز شگفت‌آوری به بخل و آزمندی تبدیل می‌شود: عقیل از امام خواست که به سهم گندم او بیفزاید و به تعبیر خود امام: «من بُرّکم صاعاً. » (یک من گندم از بیت‌المال شما.) ولی امام که امین اموال مسلمانان بود، نمی‌توانست به برادر خود بیش از سهمش بدهد. از این رو تکه آهنی را گداخت و نزدیک او برد. «او چنان فریاد برآورد که بیمار از درد و نزدیک بود از داغی آن پاره‌آهن گداخته، بگدازد. » امام (ع) می‌فرماید: «به او گفتم: مادران داغدار بر تو بگریند! از آهنی می‌نالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است و مرا به آتشی می‌کشانی که خدای جبّارش به خشم گداخته؟ تو از آزار حرارتی اندک بنالی و من از شعله سرکش دوزخ ننالم؟»

۹۳/۰۴/۲۶
امیر هوشنگ شمسائی