دفتر خـدمـات الکترونیکی ساتا شعبه پــاکــدشــــت و منطقه پارچیـن

آدرس: شهرستان پاکدشت - بزرگراه امام رضـــــــا(ع)- میدان مادر- پاساژپارسیــــــــان ط دوم واحد 14-تلفن 021/36016404

دفتر خـدمـات الکترونیکی ساتا شعبه پــاکــدشــــت و منطقه پارچیـن

آدرس: شهرستان پاکدشت - بزرگراه امام رضـــــــا(ع)- میدان مادر- پاساژپارسیــــــــان ط دوم واحد 14-تلفن 021/36016404

تمایزات انقلاب اسلامی

دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۱۴ ب.ظ


به عنوان یک استاد دانشگاه همواره در مباحث علمی در برابر پرسش‌های جدی دانشجویان با استعانت از گفتمان علم و عقل بر این نکته مهم تأکید شده است که برچیدن دین اسلام و سنت‌های مذهبی از ایران، محال و غیر ممکن است. انقلاب اسلامی ایران، تبلور علاقه و ایمان عمیق و ناگسستنی مردم به اصول و مبانی اسلام در ایران بوده و هست. در این نوشتار، به برخی امتیازهای انقلاب اسلامی ایران نسبت به سایر انقلاب‌های قرن بیستم اشاره می‌شود. ‏

مهمترین امتیاز انقلاب اسلامی ما نسبت به سایر انقلاب‌ها، نقش آوری دین اسلام و از قوه به فعل درآمدن ذخائر و ظرفیت‌های مذهب پویای تشیع بوده است. می‌دانیم که همه انقلاب‌های قرن بیستم تحت لوای رهبریت آن به پیروزی رسیدند. در تاریخ انقلاب‌ها می‌بینیم رهبران انقلاب‌ها عمدتاً در راس احزاب قرار داشته‌اند. آنها در مبارزه حزبی، انقلاب را به پیروزی رسانده اند. از جمله نقاط ضعف چنین مدلی آن است که بعد از دوره پیروزی انقلاب، رهبران درگیر رقابت‌ها و تصفیه‌های حزبی شده‌اند و در اثر افتادن در کارزارهای سیاسی حزبی، اهداف و دستاوردهای کلان انقلاب را به دست فراموشی سپرده‌اند. ‏

این در حالی است که رهبری، وظیفه خطیر حفظ دستاوردها و آرمان‌های انقلاب را در دوره بعد از پیروزی و استقرار نظام سیاسی نیز به عهده دارد. نظریه‌های انقلاب‌ها به این نکته اشاره دارد که رهبران اولیه دارای مشروعیت بیشتری در نزد مردم هستند و هرچه دوره بعد از انقلاب به درازا بکشد، این مسأله با چالش بیشتری روبرو می‌شود. در نقد این نظریه می‌توان به مسئله گرایش‌های حزبی رهبران انقلاب‌هایی همچون حزبگرایی لنین رهبر انقلاب روسیه و مائو تسه رهبر انقلاب چین و مؤسس حزب کمونیست این کشور اشاره کرد. مائو می‌گفت: «سازمان حزب کمونیست باید در تمام مناطق کشور گسترش یابد». از امتیازات انقلاب اسلامی ایران این بود که 

امام خمینی(ره) با توسل به حزب سیاسی، به رهبریت انقلاب اسلامی نرسیدند. این عدم تعلق به حزب و گروه خاص، از شاخص‌‌های بارز انقلاب ماست. ‏

در واقع، ارتباط رهبران انقلاب‌های روسیه و چین و سایر انقلاب‌های دهه 50 و 60 میلادی در منطقه ما با بدنه مردم و توده‌ها از طریق سازمان و کادرهای حزبی بوده است، لذا آنها تلاش داشتند همه مردم عضو حزب رسمی انقلاب شوند. ضعف‌های رهبری این انقلاب‌ها آن بود که به سادگی قشر عظیمی از آحاد مردم که علاقه‌ای به عضویت در تنها حزب رسمی انقلاب را نداشتند، از گردونه روند تصمیم‌گیری و سیاست سازی در نظام جدید سیاسی به کناری نهاده شدند. در این انقلاب‌ها، انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی ابتدا باید منافع حزب و قشر خاصی را تأمین کند و نه همه جامعه را. با نبود نگاه کل نگر و جامع به همه گرایش‌های سیاسی در جامعه، می‌بینیم در انقلاب روسیه با روی کار آمدن استالین، نیروهایی که در پیروزی انقلاب نقش داشتند و همچنین از انقلابیونی که برای سرنگونی خاندان سلطنتی روسیه بودند، به جرم خیانت حذف شدند. در دوره‌های بعدی به علت ادامه اخراج نیروها از قطار انقلاب، هیأت حاکمه و رهبران روسیه به شدت با "پیرگرایی" در نظام رهبری این کشور مواجه شدند تا آنجا که رهبران روسیه به علت بالا بودن سن، یکی بعد از دیگری در دوره‌های کوتاه قدرت را در دست گرفتند. ‏

در نقد نظریه انقلاب‌ها می‌توان گفت که هر چه رهبران انقلاب خود را از تعلقات و سیاست‌های روزمره حزبی دورنگه دارند، بهتر می‌توانند منافع کل آحاد جامعه را در دورنمای اهداف و آرمانهای انقلاب ببینند و مشروعیت بیشتری خواهند داشت، لذا نگاه نظریه پردازان غربی انقلاب چون معطوف بر تحزب و تعلقات حزبی رهبران است، براین باوراست که رهبران در روند انقلاب با مسأله مشروعیت و محبوبیت روبرو می‌شوند. مشکل این نگاه آن است که رهبران را در انقلاب‌ها و جایگاه رهبری را، حداقلی ‏reductionism‏ می‌بینند و آن را در حد و حدود رهبر یک حزب تقلیل می‌دهند. ‏

اما داستان انقلاب اسلامی ایران بسیار متفاوت است. تحزب گرایی در رهبریت انقلاب ما جایی نداشته است. امام خمینی همه آحاد ملت را خطاب قرار می‌دادند و جایگاه پدرانه نسبت به همه داشتند و خود از داشتن گرایش به حزب خاصی به شدت دوری می‌کردند. مقام معظم رهبری هم نسبت به این موضوع توجه خاصی داشته‌اند و اخیرا به مناسبت انتخابات خبرگان و مجلس حتی از کسانی که مخالف انقلابند، اما دوستدار میهن و ایران هستند دعوت به شرکت در انتخابات و رای دادن می‌کنند. ما در کشورمان این آزادی را داریم که گرایش‌های سیاسی مختلف در داخل نظام فعالیت کنند.‏

نقش رهبری انقلاب‌ها بعد از پیروزی و استقرار یک نظام سیاسی به اتمام نمی‌رسد. نهادی است فراتر از جناح‌ها، احزاب و دسته بندی‌های سیاسی. رهبری در انقلاب اسلامی فراتر از قوای سه گانه است و براساس قانون اساسی، نقش هدایت، کنترل، هماهنگی و متعادل کننده قوای سه‌گانه را دارد و از تضاد و اصطکاک آنها جلوگیری می‌‌کند. این روند در همه برهه‌ها اتفاق افتاده است. بنابراین، آنها همواره بر گفتگو، خویشتنداری و تحمل یکدیگر تأکید داشته‌اند و علاوه برآن، نقش مهم ایجاد توازن میان قوای سه گانه و مردم را ایفا کرده‌اند و به همین دلیل هم توانسته‌اند همه آحاد مردم را مورد خطاب قرار دهند. یکی از عوامل مهم استمرار حیات جمهوری اسلامی ایران که ما سی وهفتمین سالگرد آن را جشن می‌گیریم، وجود عنصر و نهاد رهبری برای همه آحاد مردم و نه برای یک حزب و گروه خاص است. این مزیت و امتیاز انقلاب اسلامی و رهبری نسبت به سایر انقلاب‌هاست. ‏

از ویژگی‌های دیگر رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران، توجه به ایجاد تحول، اصلاحات و آینده نگری راهبردی برای استمرار این نظام است. در واقع، استمرار یک نظام سیاسی، مستلزم توجه مداوم به نیازها و اصلاحات بهنگام است. ممکن است یک دولت در یک دوره بر جنبه خاصی از توسعه و اصلاحات تأکید کند، در حالی‌که این حرکت عمومی توسعه و پیشرفت کشور در دولت‌های بعدی باید جبران و نیز متوازن شود، این نقش راهبردی در رهبری نظام متبلور می‌شود. هدایت مردم در امور دین و منزه کردن دین اسلام از خرافات و ناخالصی‌ها و افکار انحرافی از مهمترین وظایف رهبری انقلاب بوده است. مهمترین نماد آن وحدت اسلامی و تأکید بر احترام به مذاهب اسلامی است. از این منظر، وقتی به وظایف و نقش خطیر رهبریت در نظام جمهوری اسلامی ایران می‌نگریم، باید آنان را بزرگترین رهبران آینده نگر مصلح بدانیم. زیرا آنان به دلیل اشراف به همه امورجامعه و عدم وابستگی حزبی، این تحولات را برای کل جامعه می‌خواهند نه قشر و طبقه خاصی. این از شاخص‌های متمایز انقلاب اسلامی ایران است و قابل مقایسه با سایر انقلاب‌های قرن بیستم نیست. ‏

منبع:روزنامه اطلاعات 
دکتر حسام الدین واعظ زاده
۹۴/۱۱/۱۲
امیر هوشنگ شمسائی