ساده لوح نباش
دوشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۷ ب.ظ
ساده لوح نباش
راضیه کتابچی
زودباور بودن در یک معنا خوب است. آن هم زمانی که آدمها باورشان انسانی و اخلاقی است و این باورها و اندیشههای انسانی است که اساس تعامل میان آدمهاست.اما همه میدانیم که همیشه این گونه نیست و گاهی آدمهایی متــرصد کلاه گذاشتن بر سر دیگران هستند و ذهنهای زودباور را در معرض آسیبهایی جدی قرار میدهند.بر همین اساس است که گفتهاند و شنیدهایم که انسان زیرک از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود. اولین دلیل زود باوری این است که در هنگام رسیدن اطلاعات جدید هرچه را که دریافت میکنیم در بست قبول یا رد مینمائیم زیرا یا در زمان حال نیستیم، یا درگیر گذشته هستیم و یا درگیر گفتوگوهای درونی خود میباشیم. بدین خاطر اگر بخشی از واقعیت یا بخشی از خبری که به ما میرسد مطابق با واقعیت باشد ما کل اطلاعات و گفتار را میپذیریم بدون اینکه به خود زحمت تجسس، تحقیق و کنکاش بدهیم که موضوع چه است. به همین خاطر زود باوری باعث میشود تا ما از دنیای واقعی دور شویم.ضرری که به ما از زود باوری میرسد در اینجا نهفته است که از آنجائیکه بههرحال در مورد مسئله ای که پیش رویمان قرار بگیرد بر سر دو راهی هستیم، یک دو راهی تصمیم گیری. این کار را بکنیم یا نکنیم، لحظه به لحظه ما در تردید تصمیم گیری بهسر خواهیم برد.در واژه مرکبِ «سادهلوح» لوح به معنای نهاد و ضمیر است. نهادی که در تشخیص، سادهبین باشد، نتواند پیچیدگیهای واقعیتِ برنهاده را دریابد، سادهطبع است. سادهلوح پیاپی شگفتزده میشود. هر بار میپرسد: مگر میشود؟ و ناباورانه میگوید که گویا شدنی است.افراد سطحی نگر، بسیار زود باورند و به راحتی میتوان فضای ذهنی آنها را اشغال کرد و زمام اندیشه شان را به دست گرفت. آنها به دلیل اینکه به معضلات هر مساله توجه ندارند و از تجربه و تحلیل عمیق و همه جانبه مسایل زندگی عاجزند، به سرعت و به سهولت، به «یقین» و اطمینان میرسند.بهترین روش برای اینکه باورهای خود را درست و دقیق و عملی انجام دهیم این است که با بررسی دقیق، از وجود این باورها و افکار آگاهی درست پیدا کنید که آیا این باور و افکاری که دارم درست است و برای پیدا کردن سئوال و راه آن تلاش کنید. افکاری فراهم آورید که با افکار غیرمنطقی یا مصیبتبار سازگاری نداشته باشد. هرگاه موفق شدید باورها و افکار خود را به طور قطعی عوض کنید، به خودتان احسنت بگویید.ما درستی یک حرف یا اطلاع را بر اساس چه چیز میسنجیم؟ درستی غیر از این است که آن اطلاعات و گفتار دریافت شده را با باورهای خودمان که در مغزمان درستی آنها به تائید ما رسیده است مقایسه میکنیم و اگر تطبیق داشته باشد میگوئیم درست و یا نادرست است. حال اگر اطلاعات جدید غلط بود و یا بخشی از آن غلط بود یا غلو شده بود و یا بخشی از حقیقت در آن پنهان شده بود. اگر این اطلاعات جدید را در بست بپذیریم اتفاقی که میافتد این است که آن قضاوتی که در آن لحظه میکنیم و تصمیمیکه بر اساس آن قضاوت میگیریم میتواند در سرنوشت ما و اطرافیانمان تاثیر داشته باشد. تصمیم گیری ما میتواند اشتباه باشد و در نتیجه هر عملی هم که بر اساس آن انجام میدهیم اشتباه خواهد بود. بطور مثال در مورد زود باوری میتوان به مسئله شایعه و غیبت اشاره نمود. حتما شما در برخی از محافل و نشستهایی خانواده گی شاهد بوده اید که درباره فلان آقا و یا فلان خانم ، افراد شروع به صحبت میکنند که مثلاً او با همسرش چنین کرد و یا با پدر و مادرش چنان عملی را انجام داد. ومتاسفانه بقیه اقوام و آشنایان نیز بدون لحظه ای تعمق وتفحص، با او هم کلام شده و هر چه را گفته با هم در وسط ریخته، پاک آبروی آن طرف را میبرند بدون اینکه از آنچه گفته شده یقینی داشتهباشند. کمتر جمع و گروهی را مییابید که شایعه در بین آنها جایی نداشته باشد. شایعه را به راحتی میتوان در شوخیهای دوستانه جوانان، درد دلهای میانسالان و... یافت. به محض به وجود آمدن یک خبر تمامیذهنها به سوی آن متمرکز شده و بدون هیچ تحقیق، تفحص و تعمقی و به سبب احساساتی بودن و ناآگاهی، توسط ذهن جمعی پذیرفته شده و تکرار میگردد. مردم بدون هیچ شناختی و تنها با تکیه بر شنیدارهای خود، فردی را به اوج رسانده و یا به قهقرا میفرستند، روابط خانوادگی را بر هم میزده و زوجهای جوان را از هم جدا میکنند، از شخصی یا گروهی بی دلیل تمجید کرده و شخص یا گروهی دیگر را ناسزا میگویند. زود باوری و دیر باوری از یک جنس هستند و هردو دوروی یک سکه هستند که عامل اصلی اینها غیر واقع بینی است. دیر باوری و زودباوری در واقع تحریفی از شناخت است. شناخت از محیط خودمان و تحریف اطلاعاتی که به مغز ما میرسد. یعنی یا واقعیت را نمیپذیریم و یا اینکه همه چیز را با راست و دروغش میپذیریم.
۹۳/۰۷/۰۷